سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در مردمی که نه خود نیک خواه اند و نه نیک خواهان را دوست دارند، خیری نیست . [امام علی علیه السلام]

نماز

 

احکام قبله

776 خانه کعبه که در مکه معظمه مى‏باشد قبله است، و باید روبروى آن، نماز خواند. ولى کسى که دور است، اگر طورى بایستد که بگویند رو به قبله نماز مى‏خواند، کافى است. و همچنین است کارهاى دیگرى که مانند سر بریدن حیوانات بایدرو به قبله انجام گیرد.

777 کسى که نماز واجب را ایستاده مى‏خواند، باید طورى بایستد که بگویند رو به قبله ایستاده، و لازم نیست زانوهاى او و نوک پاى او هم رو به قبله باشد.

778 کسى که باید نشسته نماز بخواند، اگر نمى‏تواند به طور معمول بنشیند ودر موقع نشستن، کف پاها را به زمین مى‏گذارد، باید در موقع نماز صورت و سینه و شکم او رو به قبله باشد، و لازم نیست‏ساق پاى او رو به قبله باشد.

779 کسى که نمى‏تواند نشسته نماز بخواند، باید در حال نماز به پهلوى راست طورى بخوابد که جلوى بدن او رو به قبله باشد. و اگر ممکن نیست، باید به پهلوى چپ طورى بخوابد که جلوى بدن او رو به قبله باشد. و اگر این را هم نتواند،باید به پشت بخوابد، به طورى که کف پاى او رو به قبله باشد.

780 نماز احتیاط و سجده و تشهد فراموش شده را باید رو به قبله بجا آورد. و در سجده سهو هم احتیاط مستحب همین است.

781 نماز مستحبى را مى‏شود در حال راه رفتن و سوارى خواند. و اگر انسان در این دو حال نماز مستحبى بخواند، لازم نیست رو به قبله باشد.

782 کسى که مى‏خواهد نماز بخواند، باید براى پیدا کردن قبله کوشش نماید تا یقین کند که قبله کدام طرف است. و مى‏تواند به گفته دو شاهد عادل که از روى نشانه‏هاى حسى شهادت مى‏دهند، یا به قول کسى که از روى قاعده علمى قبله را مى‏شناسد و محل اطمینان است، عمل کند. و اگر اینها ممکن نشد، باید به گمانى که از محراب مسجد مسلمانان یا قبرهاى آنان یا از راههاى دیگر پیدا مى‏شود، عمل نماید. حتى اگر از گفته فاسق یا کافرى که به واسطه قواعد علمى قبله را مى‏شناسد گمان به قبله پیدا کند، کافى است.

783 کسى که گمان به قبله دارد، اگر بتواند گمان قویترى پیدا کند، نمى‏تواند به گمان خود عمل نماید. مثلا اگر میهمان از گفته صاحبخانه گمان به قبله پیدا کند، ولى بتواند از راه دیگر گمان قویترى پیدا کند، نباید به حرف او عمل نماید.

784 اگر براى پیدا کردن قبله وسیله‏اى ندارد، یا با اینکه کوشش کرده گمانش به طرفى نمى‏رود، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید چهار نماز به چهار طرف بخواند. و اگر به اندازه چهار نماز وقت ندارد، باید به اندازه‏اى که وقت دارد نماز بخواند. مثلا اگر فقط به اندازه یک نماز وقت دارد، باید یک نماز به‏هر طرفى که مى‏خواهد بخواند. و باید نمازها را طورى بخواند که یقین کند یکى ازآنها رو به قبله بوده، یا اگر از قبله کج بوده، به طرف دست راست و دست چپ قبله نرسیده است.

785 اگر یقین یا گمان کند که قبله در یکى از دو طرف است، باید به هر دو طرف نماز بخواند. ولى احتیاط مستحب آن است که در صورت گمان، به چهار طرف نماز بخواند.

786 کسى که باید به چند طرف نماز بخواند، اگر بخواهد نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا را بخواند، بهتر آن است که نماز اول را به هر چند طرف که واجب است بخواند، بعد نماز دوم را شروع کند.

787 کسى که یقین به قبله ندارد، اگر بخواهد غیر از نماز کارى کند که بایدرو به قبله انجام داد، مثلا بخواهد سر حیوانى را ببرد، باید به گمان عمل نماید. واگر گمان ممکن نیست، به هر طرف که انجام دهد، صحیح است.




م.خ ::: سه شنبه 87/10/24::: ساعت 11:18 عصر

 

نماز غفیله

775 یکى از نمازهاى مستحبى نماز غفیله است، که بین نماز مغرب و عشا خوانده مى‏شود. و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتى که سرخى طرف مغرب از بین برود. و در رکعت اول آن بعد از حمد، باید به جاى سوره، این آیه را بخوانند: "و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادى فى الظلمات ان لا اله الا نت‏سبحانک انى کنت من الظالمین فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجى المؤمنین". و در رکعت دوم بعد از حمد به جاى سوره، این آیه را بخوانند: "و عنده مفاتح الغیب لا یعلمها الا هو و یعلم ما فى البر و البحر و ما تسقط من ورقة الا یعلمها و لا حبة فى ظلمات الارض و لا رطب و لا یابس الا فى کتاب مبین". و در قنوت آن بگویند: "اللهم انى اسالک بمفاتح الغیب التى لا یعلمها الا انت ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تفعل بى کذا و کذا". و به جاى کلمه کذا و کذا حاجتهاى خود را بگویند. و بعد بگویند: "اللهم انت ولى نعمتى و القادر على طلبتى تعلم حاجتى فاسالک بحق محمد و آل محمد علیه و علیهم السلام لما قضیتها لى".




م.خ ::: سه شنبه 87/10/24::: ساعت 11:18 عصر

 

احکام نماز

نماز مهمترین اعمال دینى است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود،عبادتهاى دیگر هم قبول مى‏شود. و اگر پذیرفته نشود، اعمال دیگر هم قبول نمى‏شود. و همانطور که اگر انسان شبانه روزى پنج نوبت در نهر آبى شستشو کند، چرک در بدنش نمى‏ماند، نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک مى‏کند. و سزاوار است‏که انسان نماز را در اول وقت بخواند. و کسى که نماز را پست و سبک شمارد،مانند کسى است که نماز نمى‏خواند. پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:"کسى که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد، سزاوار عذاب آخرت است".روزى حضرت در مسجد تشریف داشتند، مردى وارد و مشغول نماز شد، و رکوع و سجودش را کاملا به جا نیاورد. حضرت فرمودند: "اگر این مرد در حالى که نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است". پس انسان باید مواظب باشد که به عجله و شتابزدگى نماز نخواند، و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد که با چه کسى سخن مى‏گوید، و خود را در مقابل عظمت و بزرگى خداوند عالم بسیار پست و ناچیز ببیند. و اگر انسان در موقع نماز کاملا به‏این مطلب توجه کند، از خود بى‏خبر مى‏شود. چنانچه در حال نماز تیر را از پاى مبارک امیر المؤمنین علیه‏السلام بیرون کشیدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانى که مانع قبول شدن نماز است مانند حسد،کبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات، بلکه هر معصیتى را ترک کند. و همچنین سزاوار است کارهایى که ثواب نماز را کم مى‏کند بجانیاورد، مثلا در حال خواب آلودگى و خوددارى از بول به نماز نایستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند. و نیز کارهایى که ثواب نماز را زیاد مى‏کند بجا آورد، مثلا انگشترى عقیق به دست کند، و لباس پاکیزه بپوشد، و شانه و مسواک کند، و خود را خوشبو نماید.

نمازهاى واجب

نمازهاى واجب شش است: اول: نماز یومیه. دوم: نماز آیات. سوم: نماز میت. چهارم: نماز طواف واجب خانه کعبه. پنجم: نماز قضاى پدر که بر پسر بزرگتر واجب است. ششم: نمازى که به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى‏شود.

نمازهاى واجب یومیه

نمازهاى واجب یومیه پنج است: ظهر و عصر هر کدام چهار رکعت، مغرب سه رکعت، عشا چهار رکعت، صبح دو رکعت.

728 در سفر باید نمازهاى چهار رکعتى را با شرایط‏ى که گفته مى‏شود، دو رکعت‏خواند.

وقت نماز ظهر و عصر

729 اگر چوب یا چیزى مانند آن را راست در زمین هموار فرو برند، صبح که خورشید بیرون مى‏آید، سایه آن به طرف مغرب مى‏افتد. و هر چه آفتاب بالا مى‏آید،این سایه کم مى‏شود. و در شهرهاى ما در اول ظهر شرعى به آخرین درجه کمى مى‏رسد،و ظهر که گذشت، سایه آن به طرف مشرق برمى‏گردد. و هر چه خورشید رو به مغرب مى‏رود، سایه زیادتر مى‏شود. بنابر این وقتى سایه به آخرین درجه کمى رسید و دو مرتبه رو به زیاد شدن گذاشت، معلوم مى‏شود ظهر شرعى شده است. ولى در بعضى شهرها مثل مکه که گاهى موقع ظهر سایه به کلى از بین مى‏رود، بعد از آنکه سایه دوباره پیدا شد، معلوم مى‏شود ظهر شده است.

730 چوب یا چیز دیگرى را که براى معین کردن ظهر به زمین فرو مى‏برند، شاخص گویند.

731 نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکى دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتى که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعى است که به اندازه خواندن نماز عصر وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسى تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند. و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است. و اگر کسى اشتباها نماز ظهر یا عصر را در وقت مخصوص دیگرى بخواند، نمازش صحیح است.

732 اگر پیش از خواندن نماز ظهر سهوا مشغول نماز عصر شود و در بین نماز بفهمد اشتباه کرده است، چنانچه در وقت مشترک باشد، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند. یعنى نیت کند که آنچه تا حال خوانده‏ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مى‏خوانم، همه نماز ظهر باشد. و بعد از آنکه نماز را تمام کرد، نماز عصر را بخواند. و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عصر را بخواند و احتیاط آن است که دوباره نماز عصر را هم بعد از آن بخواند، و این احتیاط خیلى خوب است.

733 در روز جمعه انسان مى‏تواند به جاى نماز ظهر، دو رکعت نماز جمعه بخواند. ولى احتیاط مستحب آن است که اگر نماز جمعه خواند، نماز ظهر را هم بخواند، و این احتیاط خیلى مطلوب است.

734 احتیاط واجب آن است که نماز جمعه را از موقعى که عرفا اول ظهر مى‏گویند، تاخیر نیندازد. و اگر از اوایل ظهر تاخیر افتاد، به جاى نماز جمعه نماز ظهر بخواند.

وقت نماز مغرب و عشا

735 مغرب موقعى است که سرخى طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا مى‏شود، از بین برود.

736 نماز مغرب و عشا هر کدام وقت مخصوص و مشترکى دارند: وقت مخصوص نماز مغرب از اول مغرب است تا وقتى که از مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز بگذرد که اگر کسى مثلا مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهوا در این وقت بخواند، احتیاط مستحب آن است که بعداز نماز مغرب، نماز عشا را دوباره بخواند. و وقت مخصوص نماز عشا موقعى است که به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد که اگر کسى تا این موقع نماز مغرب را عمدا نخواند، باید اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند. و بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا، وقت مشترک نماز مغرب و عشا است، که اگر کسى در این وقت اشتباها نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند و بعداز نماز ملتفت‏شود،نمازش صحیح است و باید نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد.

737 وقت مخصوص و مشترک که معنى آن در مساله پیش گفته شد، براى اشخاص فرق مى‏کند. مثلا اگر به اندازه خواندن دو رکعت نماز از اول ظهر بگذرد، وقت مخصوص نماز ظهر کسى که مسافر است، تمام شده و داخل وقت مشترک مى‏شود. و براى کسى که مسافر نیست، باید به اندازه خواندن چهار رکعت نماز بگذرد.

738 اگر پیش از خواندن نماز مغرب، سهوا مشغول نماز عشا شود و در بین نماز بفهمد که اشتباه کرده، چنانچه به رکوع رکعت چهارم نرفته است، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عشا را بخواند. و اگر به رکوع رکعت چهارم رفته باید نماز را تمام کند، بعد نماز مغرب را بخواند. اما اگر تمام آنچه را خوانده، در وقت مخصوص نماز مغرب خوانده باشد و پیش از رکوع رکعت چهارم یادش بیاید، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد از آن عشا را بخواند. ولى احتیاط مستحب آن است که بعد از نماز عشا، دوباره نماز مغرب و عشا را بخواند و این احتیاط خیلى خوب است.

739 آخر وقت نماز عشا نصف شب است. و احتیاط واجب آن است که براى نماز مغرب و عشا و مانند اینها، شب را از اول غروب تا اذان صبح حساب کرد، و براى نماز شب و مانند آن تا اول آفتاب حساب نمایند.

740 اگر از روى معصیت‏یا به واسطه عذرى نماز مغرب یا نماز عشا را تا نصف شب نخواند، بنابر احتیاط واجب باید تا قبل از اذان صبح بدون اینکه نیت ادا و قضا کند، بجا آورد.

وقت نماز صبح

741 نزدیک اذان صبح از طرف مشرق سفیده‏اى رو به بالا حرکت مى‏کند، که آن را فجر اول گویند. موقعى که آن سفیده پهن شد، فجر دوم و اول وقت نماز صبح است. و آخر وقت نماز صبح، موقعى است که آفتاب بیرون مى‏آید.

احکام وقت نماز

742 موقعى انسان مى‏تواند مشغول نماز شود، که یقین کند وقت داخل شده است، یا دو مرد عادل به داخل شدن وقت‏خبر دهند.

743 نابینا و کسى که در زندان است و مانند اینها بنابر احتیاط واجب باید تا یقین به داخل شدن وقت نکنند، مشغول نماز نشوند. ولى اگر انسان به واسطه ابر یا غبار و مانند اینها که براى همه مانع از یقین کردن است، نتواند در اول وقت نماز به داخل شدن وقت‏یقین کند، چنانچه گمان داشته باشد که وقت داخل شده،مى‏تواند مشغول نماز شود.

744 اگر دو مرد عادل به داخل شدن وقت‏خبر دهند یا انسان یقین کند که وقت نماز شده و مشغول نماز شود و در بین نماز بفهمد که هنوز وقت داخل نشده، نماز او باطل است. و همچنین است اگر بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را پیش از وقت‏خوانده. ولى اگر در بین نماز بفهمد وقت داخل شده، یا بعد از نماز بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده، نماز او صحیح است.

745 اگر انسان ملتفت نباشد که باید با یقین به داخل شدن وقت مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد که تمام نماز را در وقت‏خوانده، نماز او صحیح است. و اگر بفهمد تمام نماز را پیش از وقت‏خوانده یا بفهمد که در بین نماز وقت داخل شده است، نمازش باطل است.

746 اگر یقین کند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بین نماز شک کند که وقت داخل شده یا نه، نماز او باطل است. ولى اگر در بین نماز یقین داشته باشد که وقت‏شده و شک کند که آنچه از نماز خوانده در وقت بوده یا نه، نمازش صحیح است.

747 اگر وقت نماز به قدرى تنگ است که به واسطه به جا آوردن بعضى از کارهاى مستحب نماز، مقدارى از آن بعد از وقت‏خوانده مى‏شود، باید آن مستحب را به جا نیاورد. مثلا اگر به واسطه خواندن قنوت مقدارى از نماز بعد از وقت‏خوانده مى‏شود،باید قنوت نخواند.

748 کسى که به اندازه خواندن یک رکعت نماز وقت دارد، باید نماز را به نیت ادا بخواند. ولى نباید عمدا نماز را تا این وقت ت‏اخیر بیندازد.

749 کسى که مسافر نیست، اگر تا مغرب به اندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر هر دو را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، باید فقط نماز عصر را بخواند و بعدا نماز ظهر را قضا کند. و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن پنج رکعت نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، باید فقط عشا را بخواند و بعدا باید نماز مغرب را بخواند وبه احتیاط واجب نیت ادا و قضا ننماید.

750 کسى که مسافر است، اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز وقت دارد، باید نماز ظهر و عصر را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، باید فقط عصر را بخواند و بعدا نماز ظهر را قضا کند. و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار رکعت نماز وقت دارد، باید نماز مغرب و عشا را بخواند. و اگر کمتر وقت دارد، باید فقط عشا را بخواند و بعدا مغرب را بدون نیت ادا و قضا بجا آورد.و چنانچه بعد از خواندن عشا معلوم شود که به مقدار یک رکعت‏یا بیشتر وقت به نصف شب مانده است، باید فورا نماز مغرب را به نیت ادا بجا آورد.

751 مستحب است انسان نماز را در اول وقت آن بخواند، و راجع به آن خیلى سفارش شده است. و هر چه به اول وقت نزدیکتر باشد، بهتر است. مگر آنکه ت‏اخیر آن از جهتى بهتر باشد، مثلا صبر کند که نماز را به جماعت بخواند.

752 هرگاه انسان عذرى دارد که اگر بخواهد در اول وقت نماز بخواند، ناچار است با تیمم نماز بخواند، چنانچه بداند یا احتمال دهد که عذر او تا آخر وقت باقى است، مى‏تواند در اول وقت نماز بخواند. ولى اگر مثلا لباسش نجس باشدیا عذر دیگرى داشته باشد و احتمال دهد که عذر او از بین مى‏رود، بنابر احتیاط واجب باید صبر کند تا عذرش برطرف شود. و چنانچه عذر او برطرف نشد، در آخر وقت نماز بخواند. و لازم نیست به قدرى صبر کند که فقط بتواند کارهاى واجب نماز را انجام دهد، بلکه اگر براى مستحبات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد، مى‏تواند تیمم کند و نماز را با آن مستحبات بجا آورد.

753 کسى که مسایل نماز و شکیات و سهویات را نمیداند و احتمال میدهد که یکى از اینها در نماز پیش آید، باید براى یاد گرفتن اینها نماز را از اول وقت تاخیر بیندازد. ولى اگر اطمینان دارد که نماز را به طور صحیح تمام مى‏کند، مى‏تواند در اول وقت مشغول نماز شود. پس اگر در نماز مساله‏اى که حکم آن را نمى‏داند پیش نیاید، نماز او صحیح است. و اگر مساله‏اى که حکم آن را نمى‏داند پیش آید، مى‏تواند به یکى از دو طرفى که احتمال مى‏دهد عمل نماید و نماز را تمام کند. ولى بعد از نماز باید مساله را بپرسد که اگر نمازش باطل بوده، دوباره بخواند.

754 اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبکار هم طلب خود را مطالبه مى‏کند، در صورتى که ممکن است، باید اول قرض خود را بدهد، بعد نماز بخواند. و همچنین است اگر کار واجب دیگرى که باید که باید اول مسجد را تطهیر کند، بعد نماز بخواند. و چنانچه اول نماز بخواند معصیت کرده، ولى نماز او صحیح است.

نمازهایى که باید به ترتیب خوانده شود

755 انسان باید نماز عصر را بعد از نماز ظهر، و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند. و اگر عمدا نماز عصر را پیش از نماز ظهر و نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند، باطل است.

756 اگر به نیت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بین نماز یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده است، نمى‏تواند نیت را به نماز عصر برگرداند، بلکه باید نماز را بشکند و نماز عصر را بخواند. و همینطور است در نماز مغرب و عشا.

757 اگر در بین نماز عصر یقین کند که نماز ظهر را نخوانده است و نیت را به نماز ظهر برگرداند و داخل رکن شود و بعد یادش بیاید که نماز ظهر را خوانده بوده، نمازش باطل است و باید نماز عصر را بخواند. ولى اگر پیش از داخل شدن در رکن یادش بیاید، باید نیت را به نماز عصر برگرداند و آنچه به نیت ظهر خوانده، دوباره به نیت عصر بخواند، و نمازش صحیح است.

758 اگر در بین نماز عصر شک کند که نماز ظهر را خوانده یا نه، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند. ولى اگر وقت به قدرى کم است که بعد از تمام شدن نماز مغرب مى‏شود، باید به نیت نماز عصر، نماز را تمام کند و نماز ظهرش قضا ندارد.

759 اگر در نماز عشا پیش از رکوع رکعت چهارم شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، چنانچه وقت به قدرى کم است که بعد از تمام شدن نماز، نصف شب مى‏شود، باید به نیت عشا نماز را تمام کند. و اگر بیشتر وقت دارد، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه رکعتى تمام کند، بعد نماز عشا را بخواند.

760 اگر در نماز عشا بعد از رسیدن به رکوع رکعت چهارم، شک کند که نماز مغرب را خوانده یا نه، باید نماز را تمام کند، بعد نماز مغرب را بخواند. ولى اگراین شک در وقت مخصوص به نماز عشا باشد، خواندن نماز مغرب لازم نیست.

761 اگر انسان نمازى را که خوانده احتیاطا دوباره بخواند و در بین نماز یادش بیاید، نمازى را که باید پیش از آن بخواند نخوانده است، نمى‏تواند نیت را به آن نماز برگرداند. مثلا موقعى که نماز عصر را احتیاطا مى‏خواند، اگر یادش بیاید نماز ظهر را نخوانده است، نمى‏تواند نیت را به نماز ظهر برگرداند.

762 برگرداندن نیت از نماز قضا به نماز ادا، و از نماز مستحب به نماز واجب جایز نیست.

763 اگر وقت نماز ادا وسعت داشته باشد، انسان مى‏تواند در بین نماز نیت را به نماز قضا برگرداند، ولى باید برگرداندن نیت به نماز قضا ممکن باشد. مثلا اگر مشغول نماز ظهر است، در صورتى مى‏تواند نیت را به قضاى صبح برگرداند که داخل رکعت‏سوم نشده باشد.

نمازهاى مستحب

764 نمازهاى مستحبى زیاد است و آنها را نافله گویند. و بین نمازهاى مستحبى، به خواندن نافله‏هاى شبانه روز بیشتر سفارش شده، و آنها در غیر روز جمعه سى و چهار رکعتند، که هشت رکعت آن نافله ظهر و هشت رکعت نافله عصر و چهار رکعت نافله مغرب و دو رکعت نافله عشا و یازده رکعت نافله شب و دو رکعت نافله صبح مى‏باشد. و چون دو رکعت نافله عشا را بنابر احتیاط واجب باید نشسته خواند،یک رکعت‏حساب مى‏شود. ولى در روز جمعه بر شانزده رکعت نافله ظهر و عصر، چهار رکعت اضافه مى‏شود.

765 از یازده رکعت نافله شب، هشت رکعت آن باید به نیت نافله شب، و دو رکعت آن به نیت نماز شفع، و یک رکعت آن به نیت نماز وتر خوانده شود. و دستور کامل نافله شب در کتابهاى دعا گفته شده است.

766 نمازهاى نافله را مى‏شود نشسته خواند ولى بهتر است دو رکعت نماز نافله نشسته را یک رکعت‏حساب کند. مثلا کسى که مى‏خواهد نافله ظهر را که هشت رکعت است نشسته بخواند، بهتر است‏شانزده رکعت بخواند. و اگر مى‏خواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز یک رکعتى نشسته بخواند.

767 نافله ظهر و عصر را در سفر نباید خواند. ولى نافله عشا را به نیت اینکه شاید مطلوب باشد، مى‏تواند بجا آورد.

وقت نافله‏هاى یومیه

768 نافله نماز ظهر پیش از نماز ظهر خوانده مى‏شود. و وقت آن از اول ظهر است تا موقعى که آن مقدار از سایه شاخص که بعداز ظهر پیدا مى‏شود، به‏اندازه دو هفتم آن شود. مثلا اگر درازى شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سایه‏اى که بعد از ظهر پیدا مى‏شود به دو وجب رسید، آخر وقت نافله ظهر است.

769 نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده مى‏شود. و وقت آن تا موقعى است‏که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا مى‏شود، به چهار هفتم آن برسد. و چنانچه بخواهد نافله ظهر یا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند، بهتر است نافله ظهر را بعد از نماز ظهر، و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند. و بنابر احتیاط واجب، نیت ادا و قضا نکند.

770 وقت نافله مغرب، بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتى که سرخى طرف مغرب که بعد از غروب کردن آفتاب در آسمان پیدا مى‏شود، از بین برود.

771 وقت نافله عشا، بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است. و بهتر است بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.

772 نافله صبح پیش از نماز صبح خوانده مى‏شود. و وقت آن بعد از گذشتن از نصف شب، به مقدار خواندن یازده رکعت نماز شب است. ولى احتیاط آن است که قبل از فجر اول نخوانند، مگر آن که بعد از نافله شب بلافاصله بخوانند، که‏در این صورت مانعى ندارد.

773 وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح، و بهتر است نزدیک اذان صبح خوانده شود.

774 مسافر و کسى که براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، مى‏تواند آن را در اول شب بجا آورد.




م.خ ::: سه شنبه 87/10/24::: ساعت 11:16 عصر

 

تیمم

در هفت مورد به جاى وضو و غسل باید تیمم کرد:

اول از موارد تیمم:

آنکه تهیه آب به قدر وضو یا غسل ممکن نباشد.

648 اگر انسان در آبادى باشد، باید براى تهیه آب وضو و غسل بقدرى جستجو کند که از پیدا شدن آن ناامید شود. و اگر در بیابان باشد، چنانچه زمین آن پست و بلند است و یا به واسطه درخت و مانند آن، عبور در آن زمین مشکل است، باید در هر یک از چهار طرف به اندازه پرتاب یک تیر قدیمى که با کمان پرتاب مى‏کردند در جستجوى آب برود. و اگر زمین آن این طور نیست، باید در هر طرف به اندازه پرتاب دو تیر جستجو نماید.

649 اگر بعضى از چهار طرف هموار و بعضى دیگر پست و بلند یا عبور در آن مشکل باشد، در طرفى که هموار است به اندازه پرتاب دو تیر و در طرفى که این طور نیست به اندازه پرتاب یک تیر جستجو کند.

650 در هر طرفى که یقین دارد آب نیست، در آن طرف جستجو لازم نیست.

651 کسى که وقت نماز او تنگ نیست و براى تهیه آب وقت دارد اگر یقین دارد در محلى دورتر از مقدارى که باید جستجو کند آب هست در صورتى که مانعى نباشد و مشقت هم نداشته باشد باید براى تهیه آب برود و اگر گمان دارد آب هست رفتن به آن محل لازم نیست ولى اگر اطمینان داشته باشد بنابر احتیاط واجب باید براى تهیه آب به آن محل برود.

652 لازم نیست‏خود انسان در جستجوى آب برود، بلکه مى‏تواند کسى را که به‏گفته او اطمینان دارد بفرستد. و در این صورت اگر یک نفر از طرف چند نفر برود،کافى است.

653 اگر احتمال دهد که داخل بار سفر خود یا در منزل یا در قافله آب هست باید بقدرى جستجو نماید که به نبودن آب یقین کند یا از پیدا کردن آن ناامید شود.

654 اگر پیش از وقت نماز جستجو نماید و آب پیدا نکند و تا وقت نماز همان جا بماند، لازم نیست که دوباره در جستجوى آب برود.

655 اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو کند و آب پیدا نکند و تا وقت نماز دیگر در همانجا بماند، جستجو لازم نیست.

656 اگر از درنده بترسد یا جستجوى آب به قدرى سخت باشد که نتواند تحمل کند یا وقت نماز به قدرى تنگ باشد که هیچ نتواند جستجو کند، جستجو لازم نیست. ولى اگر بتواند مقدارى جستجو کند، به همان مقدار جستجو لازم است. و اگر از دزد بر جان یا مال خودش بترسد، نباید در جستجوى آب برود. ولى اگر مالى که احتمال مى‏دهد از بین برود، به حسب حال او قابل اعتنا نباشد و ترس دیگرى هم نداشته باشد، جستجوى آب واجب است.

657 اگر در جستجوى آب نرود تا وقت نماز تنگ شود، معصیت کرده ولى نمازش با تیمم صحیح است.

658 کسى که یقین دارد آب پیدا نمى‏کند، چنانچه دنبال آب نرود و با تیمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد که اگر جستجو مى‏کرد آب پیدا مى‏شد، نمازش باطل است.

659 اگر بعد از جستجو آب پیدا نکند و با تیمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد در جایى که جستجو کرده آب بوده، نماز او صحیح است.

660 اگر بعد از داخل شدن وقت نماز وضو داشته باشد و بداند که اگر وضوى خود را باطل کند، نمى‏تواند وضو بگیرد، چنانچه بتواند بدون ضرر و مشقت وضوى خود را نگهدارد، نباید آن را باطل نماید. و همچنین است اگر بداند یا دو شاهد عادل خبر دهند که تهیه آب براى او ممکن نیست. بلکه اگر احتمال صحیح عقلایى هم بدهد، احتیاط واجب آن است که وضوى خود را باطل نکند.

661 اگر پیش از وقت نماز وضو داشته باشد و بداند یا احتمال عقلایى دهد یا دو شاهد عادل خبر دهند که اگر وضوى خود را باطل کند، تهیه آب براى او ممکن نیست، چنانچه بتواند بدون ضرر و مشقت وضوى خود را نگهدارد، احتیاط واجب آن است که آن را باطل نکند.

662 کسى که فقط به مقدار وضو یا به مقدار غسل آب دارد، اگر بداند یا دو شاهد عادل خبر دهند که اگر آن را بریزد آب پیدا نمى‏کند، چنانچه وقت نماز داخل شده باشد، ریختن آن حرام است. و احتیاط واجب آن است که پیش از وقت نماز هم آن را نریزد، بلکه خالى از قوت نیست. و هرگاه احتمال عقلایى هم بدهد که اگر آب را بریزد دیگر آب پیدا نمى‏کند، احتیاط واجب آن است که پیش از وقت نماز هم آب را نریزد.

663 کسى که مى‏داند یا دو شاهد عادل خبر دهد که آب پیدا نمى‏کند، اگر بعداز داخل شدن وقت نماز وضوى خود را باطل کند یا آبى که دارد بریزد، معصیت کرده ولى نمازش با تیمم صحیح است. اگر چه احتیاط مستحب آن است که قضاى آن نماز را بخواند.

دوم از موارد تیمم

664 اگر به واسطه پیرى یا ترس از دزد و جانور و مانند اینها یا نداشتن وسیله‏اى که آب از چاه بکشد، دسترسى به آب نداشته باشد، باید تیمم کند. و همچنین است اگر تهیه کردن آب یا استعمال آن به قدرى مشقت داشته باشد که مردم تحمل آن را نکنند.

665 اگر براى کشیدن آب از چاه دلو و ریسمان و مانند اینها لازم دارد و مجبور است بخرد یا کرایه نماید، اگر چه قیمت آن چند برابر معمول باشد، باید تهیه کند. و همچنین است اگر آب را به چندین برابر قیمتش بفروشند. ولى اگر تهیه آنها به قدرى پول مى‏خواهد که نسبت به حال او آن مقدار ضرر دارد، واجب نیست تهیه نماید.

666 اگر ناچار شود که براى تهیه آب قرض کند، باید قرض نماید. ولى کسى که مى‏داند یا گمان دارد که نمى‏تواند قرض خود را بدهد، واجب نیست قرض کند.

667 اگر کندن چاه مشقت ندارد، به احتیاط واجب باید براى تهیه آب،چاه بکند.

668 اگر کسى مقدارى آب بى‏منت به او ببخشد، باید قبول کند.

سوم از موارد تیمم

669 اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد یا بترسد که به واسطه استعمال آن،مرض یا عیبى در او پیدا شود یا مرضش طول بکشد یا شدت کند یا به سختى معالجه شود، باید تیمم نماید. ولى اگر آب گرم براى او ضرر ندارد، باید با آب گرم وضو بگیرد یا غسل کند.

670 لازم نیست‏یقین کند که آب براى او ضرر دارد، بلکه اگر احتمال ضرر بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال ترس براى او پیدا شود، باید تیمم کند.

671 کسى که مبتلا به درد چشم است و آب براى او ضرر دارد، باید تیمم نماید.

672 اگر به واسطه یقین یا ترس ضرر تیمم کند و پیش از نماز بفهمد که آب برایش ضرر ندارد، تیمم او باطل است. و اگر بعد از نماز بفهمد، نمازش صحیح است.

673 کسى که مى‏داند آب برایش ضرر ندارد، چنانچه غسل کند یا وضو بگیرد و بعد بفهمد که آب براى او ضرر داشته، وضو و غسل او صحیح است.

چهارم از موارد تیمم

674 هرگاه بترسد که اگر آب را به مصرف وضو یا غسل برساند، خود او یا عیال و اولاد او، یا رفیقش و کسانى که با او مربوطند مانند نوکر و کلفت از تشنگى بمیرند یا مریض شوند یا به قدرى تشنه شوند که تحمل آن مشقت دارد، باید به‏جاى وضو و غسل، تیمم نماید. و نیز اگر بترسد حیوانى که مانند اسب و قاطر معمولا براى خوردن سرش را نمى‏برند، از تشنگى تلف شود، باید آب را به آن بدهد و تیمم نماید، اگر چه حیوان مال خودش نباشد. و همچنین است اگر کسى که حفظ جان او واجب است به طورى تشنه باشد که اگر انسان آب را به او ندهد، تلف شود.

675 اگر غیر از آب پاکى که براى وضو یا غسل دارد آب نجسى هم به مقدار آشامیدن خود و کسانى که با او مربوطند داشته باشد، باید آب پاک را براى آشامیدن بگذارد و با تیمم نماز بخواند. ولى چنانچه آب را براى حیوانش بخواهد، باید آب نجس را به آن بدهد و با آب پاک وضو و غسل را انجام دهد.

پنجم از موارد تیمم

676 کسى که بدن یا لباسش نجس است و کمى آب دارد که اگر با آن وضو بگیردیا غسل کند براى آب کشیدن بدن یا لباس او نمى‏ماند، باید بدن یا لباس را آب بکشد و با تیمم نماز بخواند. ولى اگر چیزى نداشته باشد که بر آن تیمم کند،باید آب را به مصرف وضو یا غسل برساند و با بدن یا لباس نجس نماز بخواند.

ششم از موارد تیمم

677 اگر غیر از آب یا ظرفى که استعمال آن حرام است آب یا ظرف دیگرى ندارد مثلا آب یا ظرفش غصبى است و غیر از آن آب و ظرف دیگرى ندارد، باید به جاى وضو و غسل، تیمم کند.

هفتم از موارد تیمم

678 هرگاه وقت به قدرى تنگ باشد که اگر وضو بگیرد یا غسل کند، تمام نماز یا مقدارى از آن بعد از وقت‏خوانده مى‏شود، باید تیمم کند.

679 اگر عمدا نماز را به قدرى تاخیر بیندازد که وقت وضو یا غسل نداشته باشد معصیت کرده، ولى نماز او با تیمم صحیح است. اگر چه احتیاط مستحب آن است‏که قضاى آن نماز را بخواند.

680 کسى که شک دارد که اگر وضو بگیرد یا غسل کند وقت براى نماز او مى‏ماند یا نه، باید تیمم کند.

681 کسى که به واسطه تنگى وقت تیمم کرده، چنانچه بعد از نماز آبى که داشته از دستش برود، اگر چه تیمم خود را نشکسته باشد، در صورتى که وظیفه‏اش تیمم باشد، باید دوباره تیمم نماید.

682 کسى که آب دارد اگر به واسطه تنگى وقت با تیمم مشغول نماز شود و در بین نماز آبى که داشته از دستش برود، براى نمازهاى بعد مى‏تواند با همان تیمم نماز بخواند.

683 اگر انسانى به قدرى وقت دارد که مى‏تواند وضو بگیرد یا غسل کند و نماز را بدون کارهاى مستحبى آن مثل اقامه و قنوت بخواند، باید غسل کند یا وضو بگیرد و نماز را بدون کارهاى مستحبى آن به جا آورد. بلکه اگر به اندازه سوره هم وقت ندارد، باید غسل کند یا وضو بگیرد و نماز را بدون سوره بخواند.

چیزهایى که تیمم به آنها صحیح است

684 تیمم به خاک و ریگ و کلوخ و سنگ اگر پاک باشند، صحیح است. وبه گل پخته مثل آجر و کوزه نیز صحیح است.

685 تیمم بر سنگ گچ و سنگ آهک و سنگ مرمر سیاه و سایر اقسام سنگها صحیح است. ولى تیمم به جواهر مثل سنگ عقیق و فیروزه باطل مى‏باشد. و احتیاط واجب آن است که با بودن خاک یا چیز دیگرى که تیمم به آن صحیح است، به گچ و آهک پخته هم تیمم نکند. و اگر دسترسى به خاک و مانند آن ندارد و امر دایر است بین گچ یا آهک پخته، و بین غبار یا گل، باید به احتیاط واجب جمع کند بین تیمم به هر دو.

686 اگر خاک و ریگ و کلوخ و سنگ پیدا نشود، باید به گرد و غبارى که روى فرش و لباس و مانند اینهاست، تیمم نماید. و اگر غبار در لاى لباس و فرش باشد، تیمم به آن صحیح نیست، مگر آن که اول دست بزند تا روى آن، غبار آلوده شود، بعد تیمم کند. و چنانچه گرد پیدا نشود، باید به گل تیمم کند.و اگر گل هم پیدا نشود، احتیاط مستحب آن است که نماز را بدون تیمم بخواند،و بنابر احتیاط بعدا قضاى آن را بجا آورد.

687 اگر بتواند با تکاندن فرش و مانند آن خاک تهیه کند، تیمم به گرد باطل است. و اگر بتواند گل را خشک کند و از آن خاک تهیه نماید، تیمم به گل باطل مى‏باشد.

688 کسى که آب ندارد، اگر برف یا یخ داشته باشد، چنانچه ممکن است باید آن را آب کند و با آن وضو بگیرد یا غسل نماید. و اگر ممکن نیست و چیزى هم که تیمم به آن صحیح است ندارد، احتیاط مستحب آن است که نماز را بدون وضو و تیمم بخواند، و بنابر احتیاط واجب بعدا قضا کند.

689 اگر با خاک و ریگ، چیزى مانند کاه که تیمم به آن باطل است مخلوط شود،نمى‏تواند به آن تیمم کند. ولى اگر آن چیز به قدرى کم باشد که در خاک یا ریگ از بین رفته حساب شود، تیمم به آن خاک و ریگ صحیح است.

690 اگر چیزى ندارد که بر آن تیمم کند، چنانچه ممکن است باید به خریدن و مانند آن تهیه نماید.

691 تیمم به دیوار گلى صحیح است. و احتیاط مستحب آن است که با بودن زمین یا خاک خشک، به زمین یا خاک نمناک تیمم نکند.

5 احوط این است که تیمم کند و نمازش را در وقت بخواند و بعد قضاى آن

693 اگر یقین داشته باشد که تیمم به چیزى صحیح است و به آن تیمم نماید، بعد بفهمد تیمم به آن باطل بوده، نمازهایى را که با آن تیمم خوانده، باید دوباره بخواند.

694 چیزى که بر آن تیمم مى‏کند، باید غصبى نباشد.

695 تیمم در فضاى غصبى باطل نیست. پس اگر در ملک خود دستها را به زمین بزند و بى‏اجازه داخل ملک دیگرى شود و دستها را به پیشانى بکشد، تیمم او باطل نمى‏شود.

696 اگر نداند محل تیمم غصبى است و یا فراموش کرده باشد، تیمم او صحیح است، اگر چه فراموش کننده، خود غاصب باشد.

697 کسى که در جاى غصبى حبس است، اگر آب و خاک او غصبى است، باید با تیمم نماز بخواند.

698 مستحب است چیزى که بر آن تیمم مى‏کند، گردى داشته باشد که به دست بماند. و بعد از زدن دست بر آن، مستحب است دست را بتکاند که گرد آن بریزد.

699 تیمم به زمین گود و خاک جاده و زمین شوره زار که نمک روى آن را نگرفته، مکروه است. واگر نمک روى آن را گرفته باشد، باطل است.

دستور تیمم

700 در تیمم چهار چیز واجب است: اول: نیت. دوم: زدن کف دو دست با هم بر چیزى که تیمم به آن صحیح است. سوم: کشیدن کف هر دو دست به تمام پیشانى و دو طرف آن از جایى که موى سر مى‏روید تا ابروها و بالاى بینى، و بنابر احتیاط واجب باید دستها روى ابروها هم کشیده شود. چهارم: کشیدن کف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن کشیدن کف دست راست به تمام پشت دست چپ.

701 تیمم بدل از غسل و بدل از وضو با هم فرقى ندارند.

احکام تیمم

702 اگر مختصرى از پیشانى و پشت دستها را هم مسح نکند، تیمم باطل است، چه عمدا مسح نکند یا مساله را نداند یا فراموش کرده باشد. ولى دقت زیاد هم لازم نیست و همین قدر که بگویند تمام

703 براى آنکه یقین کند تمام پشت دست را مسح کرده، باید مقدارى بالاتراز مچ را هم مسح نماید. ولى مسح بین انگشتان لازم نیست.

704 پیشانى و پشت دستها را باید از بالا به پایین مسح نماید و کارهاى آن را باید پشت‏سر هم بجا آورد و اگر بین آنها به قدرى فاصله دهد که نگویند تیمم مى‏کند، باطل است.

705 در موقع نیت باید معین کند که تیمم او بدل از غسل است‏یا بدل از وضو. و اگر بدل از غسل باشد، باید آن غسل را معین نماید. و چنانچه اشتباها به‏جاى بدل از وضو، بدل از غسل، یا به جاى بدل از غسل، بدل از وضو، نیت کند یا مثلا در تیمم بدل از غسل جنابت، نیت تیمم بدل از غسل مس میت نماید، تیمم او باطل است.

706 در تیمم باید پیشانى و کف دستها و پشت دستها پاک باشد، و اگر کف دست نجس باشد و نتواند آن را آب بکشد، باید به همان کف دست نجس تیمم کند.

707 انسان باید براى تیمم انگشتر را از دست بیرون آورد. و اگر در پیشانى یا پشت دستها یا در کف دستها مانعى باشد، مثلا چیزى به آنها چسبیده باشد، بایدبرطرف نماید.

708 اگر پیشانى یا پشت دستها زخم است و پارچه یا چیز دیگرى را که بر آن بسته، نمى‏تواند باز کند، باید دست را روى آن بکشد. و نیز اگر کف دست زخم باشدو پارچه یا چیز دیگرى را که بر آن بسته نتواند باز کند، باید دست را با همان پارچه به چیزى که تیمم به آن صحیح است بزند و به پیشانى و پشت دستها بکشد.

709 اگر پیشانى و پشت دستها مو داشته باشد، اشکال ندارد. ولى اگر موى سر روى پیشانى آمده باشد، باید آن را عقب بزند.

710 اگر احتمال دهد که در پیشانى و کف دستها یا پشت دستها مانعى هست، چنانچه احتمال او در نظر مردم به جا باشد، باید جستجو نماید تا یقین یا اطمینان پیدا کند که مانعى نیست.

711 اگر وظیفه او تیمم است و نمى‏تواند تیمم کند، باید نایب بگیرد. و کسى که نایب مى‏شود، باید او را با دست‏خود او تیمم دهد. و اگر ممکن نباشد،باید نایب دست‏خود را به چیزى که تیمم به آن صحیح است بزند و به پیشانى و پشت دستهاى او بکشد.

712 اگر بعد از آنکه وارد تیمم شد شک کند که قسمت پیش از آن را فراموش کرده یا نه، اعتنا نکند و تیمم او صحیح است. و نیز اگر بعد از به جا آوردن هر جزء شک کند که درست به جا آورده یا نه، اعتنا نکند و تیمم او صحیح است.

713 اگر بعد از مسح دست چپ شک کند که درست تیمم کرده یا نه، تیمم او صحیح است.

714 کسى که وظیفه‏اش تیمم است، بنابر احتیاط واجب نباید پیش از وقت نماز براى نماز تیمم کند. ولى اگر براى کار واجب دیگر یا مستحبى تیمم کند و تا وقت نماز عذر او باقى باشد، مى‏تواند با همان تیمم نماز بخواند.

715 کسى که وظیفه‏اش تیمم است، اگر بداند تا آخر وقت عذر او باقى مى‏ماند، در وسعت وقت مى‏تواند با تیمم نماز بخواند. ولى اگر بداند که تا آخر وقت عذر او برطرف مى‏شود، باید صبر کند و با وضو یا غسل نماز بخواند یا در تنگى وقت با تیمم نماز را بجا آورد.

716 کسى که نمى‏تواند وضو بگیرد یا غسل کند، مى‏تواند نمازهاى قضاى خود را با تیمم بخواند، هر چند احتمال بدهد که به زودى عذر او برطرف مى‏شود. ولى در صورت علم به زوال عذر تا پیش از ضیق شدن وقت باید منتظر بماند.

717 کسى که نمى‏تواند وضو بگیرد یا غسل کند، جایز است نمازهاى مستحبى را که مثل نافله‏هاى شبانه روز وقت معین دارد با تیمم بخواند، حتى در اول وقت. به شرط آنکه علم به زوال عذر تا آخر وقت نداشته باشد.

718 کسى که احتیاطا باید غسل جبیره‏اى و تیمم نماید، مثلا جراحتى در پشت او است، اگر بعد از غسل و تیمم نماز بخواند و بعداز نماز حدث اصغرى از او سر زند، مثلا بول کند براى نمازهاى بعد باید وضو بگیرد.

719 اگر به واسطه نداشتن آب یا عذر دیگرى تیمم کند، بعد از برطرف شدن عذر،تیمم او باطل مى‏شود.

720 چیزهایى که وضو را باطل مى‏کند، تیمم بدل از وضو را هم باطل مى‏کند. و چیزهایى که غسل را باطل مى‏نماید، تیمم بدل از غسل را هم باطل مى‏نماید.

721 کسى که نمى‏تواند غسل کند، اگر چند غسل بر او واجب باشد، احتیاط واجب آن است که بدل هر یک از آنها یک تیمم نماید.

722 کسى که نمى‏تواند غسل کند، اگر بخواهد عملى را که براى آن غسل واجب است انجام دهد، باید بدل از غسل تیمم نماید. و اگر نتواند وضو بگیرد و بخواهد عملى را که براى آن وضو واجب است انجام دهد، باید بدل از وضو تیمم نماید.

723 اگر بدل از غسل جنابت تیمم کند، لازم نیست براى نماز وضو بگیرد. ولى اگر بدل از غسلهاى دیگر تیمم کند، باید وضو بگیرد. و اگر نتواند وضو بگیرد،باید تیمم دیگرى هم بدل از وضو بنماید.

724 اگر بدل از غسل تیمم کند و بعد کارى که وضو را باطل مى‏کند براى او پیش آید، چنانچه براى نمازهاى بعد نتواند غسل کند، باید وضو بگیرد. واگر نمى‏تواند وضو بگیرد، باید بدل از وضو تیمم نماید.

725 کسى که وظیفه‏اش آن است که بدل از وضو و بدل از غسل تیمم کند، همین دو تیمم کفایت مى‏کند و تیمم دیگرى لازم نیست.

726 کسى که وظیفه‏اش تیمم است، اگر براى کارى تیمم کند، تا تیمم و عذر او باقى است، کارهایى را که باید با وضو یا غسل انجام داد، مى‏تواند به جا آورد. ولى اگر با داشتن آب براى نماز میت‏یا خوابیدن تیمم کرده، فقط کارى را که براى آن تیمم نموده مى‏تواند انجام دهد. و در مورد تیمم به خاطر تنگى وقت، به احتیاط واجب سایر غایات را انجام ندهد.

727 در چند مورد مستحب است نمازهایى را که انسان با تیمم خوانده، دوباره بخواند: اول: آنکه از استعمال آب ترس داشته و عمدا خود را جنب کرده و با تیمم نماز خوانده است. دوم: آنکه مى‏دانسته یا گمان داشته که آب پیدا نمى‏کند و عمدا خود را جنب کرده و با تیمم نماز خوانده است. سوم: آنکه تا آخر وقت عمدا در جستجوى آب نرود و با تیمم نماز بخواند و بعد بفهمد که اگر جستجو مى‏کرد، آب پیدا مى‏شد. چهارم: آنکه عمدا نماز را تاخیر انداخته و در آخر وقت با تیمم نماز خوانده است. پنجم: آنکه مى‏دانسته یا گمان داشته که آب پیدا نمى‏شود و آبى را که داشته ریخته است.




م.خ ::: سه شنبه 87/10/24::: ساعت 11:15 عصر

 

وضو

236 در وضو واجب است صورت و دستها را بشویند و جلوى سر و روى پاها را مسح کنند.

237 درازاى صورت را باید از بالاى پیشانى - جایى که موى سر بیرون مى‏آید - تا آخر چانه شست، و پهناى آن به مقدارى که بین انگشت وسط و شست قرار مى‏گیرد، باید شسته شود، و اگر مختصرى از این مقدار نشوید، وضو باطل است. و براى آنکه یقین کند این مقدار کاملا شسته شده، باید کمى اطراف آن را هم بشوید.

238 اگر صورت یا دست کسى کوچکتر یا بزرگتر از معمول مردم باشد، باید ملاحظه کند که مردمان معمولى تا کجاى صورت خود را مى‏شویند، او هم تا همان جا را بشوید. و اگر دست و صورتش هر دو بر خلاف معمول باشد، ولى با هم متناسب باشند، لازم نیست ملاحظه معمول را بکند، بلکه به دستورى که در مساله پیش گفته شد،وضو بگیرد. و نیز اگر در پیشانى او مو روییده یا جلوى سرش مو ندارد، باید به‏اندازه معمول پیشانى را بشوید.

239 اگر احتمال دهد چرک یا چیز دیگرى در ابروها و گوشه‏هاى چشم و لب او هست که نمى‏گذارد آب به آنها برسد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد، بایدپیش از وضو وارسى کند که اگر هست برطرف نماید.

240 اگر پوست صورت از لاى مو پیدا باشد، باید آب را به پوست برساند، واگر پیدا نباشد، شستن مو کافى است و رساندن آب به زیر آن لازم نیست.

241 اگر شک کند که پوست صورت از لاى مو پیدا است‏یا نه، بنابر احتیاط واجب باید مو را بشوید و آب را به پوست هم برساند.

242 شستن توى بینى و مقدارى از لب و چشم که در وقت بستن دیده نمى‏شود واجب نیست، ولى براى آنکه یقین کند از جاهایى که باید شسته شود چیزى باقى نمانده، واجب است مقدارى از آنها را هم بشوید. و کسى که نمى‏دانسته باید این مقدار را بشوید اگر نداند در وضوهایى که گرفته این مقدار را شسته یا نه، نمازهایى که خوانده صحیح است.

243 باید صورت را بنابر احتیاط واجب از بالا به پایین شست و اگر از پایین به بالا بشوید، وضو باطل است و دستها را باید از مرفق به طرف سر انگشتان بشوید.

244 اگر دست را تر کند و به صورت و دستها بکشد، چنانچه ترى دست به‏قدرى باشد که به واسطه کشیدن دست آب کمى در آنها جارى شود، کافى است.

245 بعد از شستن صورت باید دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشوید.

246 براى آنکه یقین کند آرنج را کاملا شسته، باید مقدارى بالاتر از آرنج را هم بشوید.

247 کسى که پیش از شستن صورت دستهاى خود را تا مچ شسته، در موقع وضو بایدتا سر انگشتان را بشوید و اگر فقط تا مچ را بشوید وضوى او باطل است.

248 در وضو شستن صورت و دستها مرتبه اول واجب و مرتبه دوم جایز و مرتبه سوم و بیشتر از آن حرام مى‏باشد. و اگر با یک مشت آب تمام عضو شسته شود و به قصد وضو بریزد، یک مرتبه حساب مى‏شود چه قصد بکند یک مرتبه را، یا قصد نکند.

249 بعد از شستن هر دو دست باید جلوى سر را با ترى آب وضو که در دست مانده مسح کند، و لازم نیست با دست راست باشد یا از بالا به پایین مسح نماید.

250 یک قسمت از چهار قسمت‏سر که مقابل پیشانى است جاى مسح مى‏باشد، و هر جاى این قسمت را به هر اندازه مسح کند کافى است اگر چه احتیاط مستحب آن است که از درازا به اندازه درازاى یک انگشت و از پهنا به اندازه پهناى سه انگشت بسته مسح نماید.

251 لازم نیست مسح سر بر پوست آن باشد، بلکه بر موى جلوى سر هم صحیح است،ولى کسى که موى جلوى سر او به اندازه‏اى بلند است که اگر مثلا شانه کند به صورتش مى‏ریزد یا به جاهاى دیگر سر مى‏رسد، باید بیخ موها را مسح کند یا فرق سر را باز کرده، پوست‏سر را مسح نماید، و اگر موهایى را که به صورت مى‏ریزد یا به جاهاى دیگر سر مى‏رسد جلوى سر جمع کند و بر آنها مسح نماید یا بر موى جاهاى دیگر سر که جلوى آن آمده مسح کند باطل است.

252 بعد از مسح سر باید با ترى آب وضو که در دست مانده روى پاها را از سریکى از انگشتها تا برآمدگى روى پا مسح کند.

253 پهناى مسح پا به هر اندازه باشد کافى است، ولى بهتر، بلکه احوط آن است که با تمام کف دست، روى پا را مسح کند.

254 اگر در مسح پا همه دست را روى پا بگذارد و کمى بکشد صحیح است.

255 در مسح سر و روى پا باید دست را روى آنها بکشد، و اگر دست را نگهدارد و سر یا پا را به آن بکشد، وضو باطل است. ولى اگر موقعى که دست را مى‏کشد سریا پا مختصرى حرکت کند، اشکال ندارد.

256 جاى مسح باید خشک باشد و اگر به قدرى تر باشد که رطوبت کف دست به‏آن اثر نکند مسح باطل است، ولى اگر ترى آن به قدرى کم باشد که رطوبتى که بعداز مسح در آن دیده مى‏شود، بگویند فقط از ترى کف دست است، اشکال ندارد.

257 اگر براى مسح، رطوبت در کف دست نمانده باشد، نمى‏تواند دست را با آب خارج، تر کند بلکه باید از اعضاى دیگر وضو رطوبت بگیرد و با آن مسح نماید.

258 اگر رطوبت کف دست فقط به اندازه مسح سر باشد، مى‏تواند سر را باهمان رطوبت مسح کند، و براى مسح پاها از اعضاى دیگر وضو رطوبت بگیرد.

259 مسح کردن از روى جوراب و کفش باطل است، ولى اگر به واسطه سرماى شدید یا ترس از دزد و درنده و مانند اینها نتواند کفش یا جوراب را بیرون آورد، مسح کردن بر آنها اشکال ندارد. و اگر روى کفش نجس باشد، باید چیز پاکى برآن بیندازد و بر آن چیز مسح کند.

260 اگر روى پا نجس باشد و نتواند براى مسح، آن را آب بکشد، باید تیمم نماید.

وضوى ارتماسى

261 وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو، با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد، لیکن براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، بایستى در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن دستها از آب باشد. و یا این که مقدارى از دست چپ را باقى گذارد تا آن را با دست راست، ترتیبى بشوید.

262 در وضوى ارتماسى هم باید صورت و دستها از بالا به پایین شسته شود. پس اگر وقتى که صورت و دستها را در آب فرو مى‏برد قصد وضو کند باید صورت را از طرف پیشانى و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد. و اگر موقع بیرون آوردن از آب قصد وضو کند باید صورت را از طرف پیشانى و دستها را از طرف آرنج بیرون آورد.

263 اگر وضوى بعضى از اعضا را ارتماسى و بعضى را غیر ارتماسى انجام دهد،اشکال ندارد.

دعاهایى که موقع وضو گرفتن مستحب است

264 کسى که وضو مى‏گیرد مستحب است موقعى که نگاهش به آب مى‏افتد بگوید:"بسم الله و بالله و الحمد لله الذى جعل الماء طهورا و لم یجعله نجسا" و موقعى که پیش از وضو ست‏خود را مى‏شوید بگوید: "اللهم اجعلنى من التوابین و اجعلنى من المتطهرین" و در وقت مضمضه کردن، یعنى آب در دهان گرداندن بگوید: "اللهم لقنى حجتى یوم القاک و اطلق لسانى بذکرک" و در وقت استنشاق یعنى آب در بینى کردن بگوید: "اللهم لا تحرم على ریح الجنة و اجعلنى ممن یشم ریحها و روحها و طیبها" و موقع شستن رو بگوید: "اللهم بیض وجهى یوم تسود فیه الوجوه و لا تسود وجهى یوم تبیض فیه الوجوه" و در وقت‏شستن دست راست بخواند: "اللهم اعطنى کتابى بیمینى و الخلد فى الجنان بیسارى و حاسبنى حسابا یسیرا" و موقع شستن دست چپ بگوید: "اللهم لا تعطنى کتابى بشمالى و لا من وراء ظهرى و لا تجعلها مغلولة الى عنقى و اعوذ بک من مقطعات النیران" و موقعى که سر را مسح مى‏کند بگوید: "اللهم غشنى برحمتک و برکاتک و عفوک" و در وقت مسح پا بخواند: "اللهم ثبتنى على الصراط یوم تزل فیه الاقدام و اجعل سعیى فى ما یرضیک عنى یا ذا الجلال و الاکرام".

شرایط وضو

شرایط صحیح بودن وضو سیزده چیز است: شرط اول: آنکه آب وضو پاک باشد. شرط دوم: آنکه مطلق باشد.

265 وضو با آب نجس و آب مضاف باطل است. اگر چه انسان نجس بودن یا مضاف بودن آن را نداند یا فراموش کرده باشد. و اگر با آن وضو نمازى هم خوانده باشد، باید آن نماز را دوباره با وضوى صحیح بخواند.

266 اگر غیر از آب آلوده مضاف، آب دیگرى براى وضو ندارد، چنانچه وقت نماز تنگ است، باید تیمم کند و اگر وقت دارد، باید صبر کند تا آب صاف شود و وضو بگیرد.

شرط سوم: آنکه آب وضو مباح باشد. و همچنین بنا بر احتیاط باید فضایى که در آن وضو مى‏گیرد مباح باشد. اگرچه اباحه فضا لازم نیست.

267 وضو با آب غصبى و بان آبى که معلوم نیست صاحب آن راضى است‏یا نه، حرام و باطل است ولى اگر سابقا راضى بوده و انسان نمى داند که از رضایتش برگشته یا نه، وضو صحیح است و نیز اگر آب وضو از صورت و دستها در جاى غصبى بریزد، وضوى او صحیح است.

268 وضو گرفتن از حوض مدرسه‏اى که انسان نمى‏داند آن حوض را براى همه مردم وقف کرده‏اند یا براى محصلین همان مدرسه، در صورتى که معمولا مردم از آب آن وضو بگیرند، اشکال ندارد.

269 کسى که نمى‏خواهد در مسجدى نماز بخواند، اگر نداند حوض آن را براى همه مردم وقف کرده‏اند یا براى کسانى که در آن جا نماز مى‏خوانند، نمى‏تواند از حوض آن وضو بگیرد، ولى اگر معمولا کسانى هم که نمى‏خواهند در آن جا نماز بخوانند از حوض آن وضو مى‏گیرند، مى‏تواند از حوض آن وضو بگیرد.

270 وضو گرفتن از حوض تیمچه‏ها و مسافرخانه‏ها و مانند اینها براى کسانى که ساکن آن جاها نیستند، در صورتى صحیح است که معمولا کسانى هم که ساکن آن جاها نیستند، با آب آنها وضو بگیرند.

271 وضو گرفتن در نهرهاى بزرگ اگر چه انسان نداند که صاحب آنها راضى است، اشکال ندارد. ولى اگر صاحب آنها از وضو گرفتن نهى کند، احتیاط واجب آن است که با آب آنها وضو نگیرند.

272 اگر فراموش کند آب غصبى است و با آن وضو بگیرد صحیح است.

شرط چهارم: آنکه ظرف آب وضو مباح باشد.

شرط پنجم: آنکه ظرف آب وضو طلا و نقره نباشد.

273 اگر آب وضو در ظرف غصبى است و غیر از آن آب دیگرى ندارد باید تیمم کند و چنانچه با آن آب وضو بگیرد باطل است و اگر آب مباح دیگرى دارد چنانچه در آن ظرف غصبى، وضوى ارتماسى بگیرد و یا با آن ظرف، آب به صورت و دستها بریزد وضویش باطل است ولى اگر با کف دست آب از آن ظرف بردارد و به صورت و دستها بریزد وضویش صحیح است اگر چه از جهت تصرف در ظرف غصبى فعل حرام، مرتکب شده است و وضوى او از ظرف طلا و نقره به احتیاط واجب مثل وضوى از ظرف غصبى است.

274 اگر در حوضى که مثلا یک آجر یا یک سنگ آن غصبى است، وضو بگیرد صحیح است، ولى اگر وضوى او تصرف در غصب حساب شود، گناهکار است.

275 اگر در صحن یکى از امامان یا امام‏زادگان که سابقا قبرستان بوده، حوض یا نهرى بسازند، چنانچه انسان نداند که زمین صحن را براى قبرستان وقف کرده‏اند، وضو گرفتن در آن حوض و نهر اشکال ندارد.

شرط ششم: آنکه اعضاى وضو موقع شستن و مسح کردن پاک باشد.

276 اگر پیش از تمام شدن وضو، جایى را که شسته یا مسح کرده نجس شود، صحیح است.

277 اگر غیر از اعضاى وضو جایى از بدن نجس باشد، وضو صحیح است. ولى اگر مخرج را از بول یا غائط تطهیر نکرده باشد، اولى آن است که اول آن را تطهیر کند، بعد وضو بگیرد.

278 اگر یکى از اعضاى وضو نجس باشد و بعد از وضو شک کند که پیش از وضو آن جا را آب کشیده یا نه، چنانچه در موقع وضو ملتفت پاک بودن و نجس بودن آن جا نبوده، وضو باطل است. و اگر مى‏داند ملتفت بوده یا شک دارد که ملتفت بوده یا نه، وضو صحیح است. و در هر صورت جایى را که نجس بوده باید آب بکشد.

279 اگر در صورت یا دستها بریدگى یا زخمى است که خون آن بند نمى‏آید و آب براى آن ضرر ندارد، باید در آب کر یا جارى فرو برد و قدرى فشار دهد که خون بند بیاید بعد به دستورى که گفته شد وضوى ارتماسى بگیرد.

شرط هفتم: آنکه وقت براى وضو و نماز کافى باشد.

280 هرگاه وقت به قدرى تنگ است که اگر وضو بگیرد، تمام نماز یا مقدارى از آن بعد از قت‏خوانده مى‏شود، باید تیمم کند. ولى اگر براى وضو و تیمم یک اندازه وقت لازم است، باید وضو بگیرد.

281 کسى که در تنگى وقت نماز باید تیمم کند، اگر وضو بگیرد، صحیح است،چه براى آن نماز وضو بگیرد یا براى کار دیگر.

شرط هشتم: آنکه به قصد قربت‏یعنى براى انجام فرمان خداوند عالم وضو بگیرد و اگر براى خنک شدن یا به قصد دیگرى وضو بگیرد باطل است.

282 لازم نیست نیت وضو را به زبان بگوید یا از قلب خود بگذراند، ولى باید در تمام وضو متوجه باشد که وضو مى‏گیرد، به طورى که اگر از او بپرسند چه مى‏کنى، بگوید وضو مى‏گیرم.

شرط نهم: آنکه وضو را به ترتیبى که گفته شد به جا آورد، یعنى اول صورت و بعد دست راست و بعد دست چپ را بشوید و بعد از آن سر و بعد پاها را مسح نماید، و باید پاى راست را پیش از پاى چپ مسح کند. و اگر به این ترتیب وضو نگیرد، باطل است.

شرط دهم: آنکه کارهاى وضو را پشت‏سر هم انجام دهد.

283 اگر بین کارهاى وضو به قدرى فاصله شود که وقتى مى‏خواهد جایى را بشوید یا مسح کند، رطوبت جاهایى که پیش از آن شسته یا مسح کرده خشک شده باشد،وضو باطل است و اگر فقط رطوبت جایى که جلوتر از محلى است که مى‏خواهد بشوید یا مسح کند خشک شده باشد، مثلا موقعى که مى‏خواهد دست چپ را بشوید رطوبت دست راست‏خشک شده باشد و صورت تر باشد، وضو صحیح است.

284 اگر کارهاى وضو را پشت‏سر هم بجا آورد، ولى به واسطه گرماى هوا یا حرارت زیاد بدن و مانند اینها رطوبت‏خشک شود، وضوى او صحیح است.

285 راه رفتن در بین وضو اشکال ندارد. پس اگر بعد از شستن صورت و دستها چند قدم راه برود و بعد سر و پا را مسح کند، وضوى او صحیح است.

شرط یازدهم: آنکه شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را خود انسان انجام دهد. و اگر دیگرى او را وضو دهد یا در رسانیدن آب به صورت و دستها و مسح سر و پاها به او کمک نماید، وضو باطل است.

286 کسى که نمى‏تواند وضو بگیرد، باید نایب بگیرد که او را وضو دهد. و چنانچه مزد هم بخواهد در صورتى که بتواند باید بدهد، ولى باید خود او نیت وضو کند و با دست‏خود مسح نماید، و اگر نمى‏تواند باید نایبش دست او را بگیرد و به جاى مسح او بکشد. و اگر این هم ممکن نیست، باید از دست او رطوبت بگیرند و با آن رطوبت‏سر و پاى او را مسح کنند. و احتیاط واجب در صورت امکان ضم تیمم است.

287 هر کدام از کارهاى وضو را که مى‏تواند به تنهایى انجام دهد، نباید در آن کمک بگیرد.

شرط دوازدهم: آنکه استعمال آب براى او مانعى نداشته باشد.

288 کسى که مى‏ترسد که اگر وضو بگیرد مریض شود یا اگر آب را به مصرف وضو برساند تشنه بماند، نباید وضو بگیرد، ولى اگر نداند که آب براى او ضرر دارد و وضو بگیرد و بعد بفهمد ضرر داشته، وضویش صحیح است. اگر چه احتیاط مستحب آن است که با آن وضو، نماز نخواند و تیمم کند. و چنانچه با آن وضو نماز خوانده، دوباره آن را اعاده نماید.

289 اگر رساندن آب به صورت و دستها به مقدار کمى که وضو با آن صحیح است ضرر ندارد و بیشتر از آن ضرر دارد، باید با همان مقدار وضو بگیرد.

290 اگر مى‏داند چیزى به اعضاى وضو چسبیده، ولى شک دارد که از رسیدن آب جلوگیرى مى‏کند یا نه، باید آن را برطرف کند یا آب را به زیر آن برساند.

291 اگر زیر ناخن چرک باشد، وضو اشکال ندارد. ولى اگر ناخن را بگیرند، باید براى وضو آن چرک را برطرف کنند. و نیز اگر ناخن بیشتر از معمول بلند باشد، باید چرک زیر مقدارى را که از معمول بلندتر است برطرف نمایند.

292 اگر در صورت و دستها و جلوى سر و روى پاها به واسطه سوختن یا چیز دیگر برآمدگى پیدا شود، شستن و مسح روى آن کافى است و چنانچه سوراخ شود رساندن آب به زیر پوست لازم نیست، بلکه اگر پوست‏یک قسمت آن کنده شود لازم نیست آب را به زیر قسمتى که کنده نشده برساند. ولى چنانچه پوستى که کنده شده گاهى به بدن مى‏چسبد و گاهى بلند مى‏شود، باید آن را قطع کند یا آب را به زیر آن برساند.

293 اگر انسان شک کند که به اعضاى وضوى او چیزى چسبیده یا نه، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد مثل آنکه بعد از گل کارى شک کند گل بدست او چسبیده یا نه، باید وارسى کند یا به قدرى دست بمالد که اطمینان پیدا کند که اگر بوده برطرف شده یا آب به زیر آن رسیده است.

294 جایى را که باید شست و مسح کرد هر قدر چرک باشد اگر چرک آن مانع از رسیدن آب به بدن نباشد اشکال ندارد. و همچنین است اگر بعد از گچ کارى و مانند آن چیز سفیدى که جلوگیرى از رسیدن آب به پوست نمى‏نماید بر دست بماند، ولى اگر شک کند که با بودن آنها آب به بدن مى‏رسد یا نه، باید آنها را برطرف کند.

295 اگر پیش از وضو بداند که در بعضى از اعضاى وضو مانعى از رسیدن آب هست و بعد از وضو شک کند که در موقع وضو آب را به آنجا رسانده یا نه، وضوى او صحیح است. ولى اگر بداند که موقع وضو ملتفت آن مانع نبوده، باید دوباره وضو بگیرد.

296 اگر در بعضى از اعضاى وضو مانعى باشد که گاهى آب به خودى خود زیر آن مى‏رسد و گاهى نمى‏رسد، و انسان بعد از وضو شک کند که آب زیر آن رسیده یا نه،چنانچه بداند موقع وضو ملتفت رسیدن آب به زیر آن نبوده، باید دوباره وضو بگیرد.

297 اگر بعد از وضو چیزى که مانع از رسیدن آب است در اعضاى وضو ببیند و نداند موقع وضو بوده یا بعد پیدا شده، وضوى او صحیح است. ولى اگر بداند که‏در وقت وضو ملتفت آن مانع نبوده، احتیاط واجب آن است که دوباره وضو بگیرد.

298 اگر بعد از وضو شک کند چیزى که مانع رسیدن آب است در اعضاى وضو بوده یا نه، وضو صحیح است.




م.خ ::: سه شنبه 87/10/24::: ساعت 11:14 عصر

<      1   2   3      >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 1


کل بازدید :26926
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>فهرست موضوعی یادداشت ها<<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<